صدای جریده – نویسنده: عارف شریفی صرخه – سفر به شوش، باید مثل سفر به شهرهایی مثل رم در ایتالیا، قاهره در مصر، آتن در یونان و کهنشهرهای شگفتانگیز دیگری باشد که از جاذبه ها و ظرفیت های بالقوه خود برای رونق گردشگری و اقتصادی بهره کافی را برده باشند.
اما وقتی پای مسافران به کهن شهر شوش میرسد، همه این تصاویر ذهنی، متلاشی میشود، واقعیت این است که شوش آن شهری نیست که مسافران فکرش را میکردند!
«سوراب کومار» سفیر هند در ایران که در سال ۱۳۹۵ به شوش سفر کرده بود، پس از سفر به این شهر گفت: زیرساختهای لازم برای خدماترسانی به توریستها در این شهر باستانی و تاریخی وجود ندارد!
یک سال بعد، «جولیا هاس»، سفیر سوئیس در ایران نیز به شوش سفر کرد، از شهر دیدن کرد و در جمع مسئولان این شهر، حرفهای جالب و قابل تاملی زد.
طعنههای نرم و تلخ این سفیر مشخص کرد که به شدت از محرومیت و وضعیت شلخته این شهر پرآوازه و باستانی و پر از جاذبههای بالقوه، جا خورده بود.
وی در اینجلسه با لبخند متعجبانه خود گفت: اگر بخواهم در یک هتل مناسب در شوش اقامت داشته باشم، آیا این زیرساخت در این شهر وجود دارد؟
جولیا هاس به نکته مهمی اشاره کرد، او گفت: تا زمانی که در این شهر هتلهای متعدد و مهمانسرا ساختوساز نشود، آمار گردشگران و توریستها بالاتر که نمیرود بلکه پائین تر نیز خواهد آمد.
مسافران خارجی و حتی داخلی، شهری دیدند که هیچ تناسبی بین چهره و نام پرآوازه جهانی اش وجود ندارد، مسافران در این شهر به جای آنکه در دل تاریخ سفر کنند، با ساختمان های شلخته و بدون اصالت، خیابانهای کمعرض و پر از چاله چوله و شهری بدون امکانات گردشگری نظیر هتل و حتی بدون هیچ نمادی از فرهنگ، تاریخ و ظرفیت های آن مواجه می شوند!
گزاف نیست اگر نقد اصلی، را متوجه متولیان میراث فرهنگی بدانیم، از نظر نگارنده، اینگونه به نظر میرسد که محدودیتسازی عمرانی، یکی از مهمترین عوامل کم برخورداری و عقب ماندگی در شهر شوش است، در کنار آن، عملکرد ضعیف مدیریت شهری را نیز اضافه کرد.
این نوع از مدیریت های محدودیت ساز یا ضعیف، باعث شده، شهری مثل شوش که سرشار از فرصت و ظرفیت برای توسعه و رونق اقتصادی و تجاری و گردشگری است، به محرومیت و رهاشدگی مبتلا شود!
به عبارتی دیگر، میراث فرهنگی تنها آثار و محوطه های باستانی نیست، بلکه هویت چیستی و حس تعلق خاطر مردمی است که میل به زندگی و تکامل دارند و در موازات آن، به گذشته و تاریخ نگاه میکنند.
شهر نیز مانند یک موجود زنده، نیاز به توسعه و عمران و آبادانی دارد، محدود کردن این شهر، تنها باعث عقبماندگی آن شده و چهرهاش را به شکل تدریجی، پیر و فرتوت و زشت میکند. متاسفانه متولیان میراث از دوره های مختلف، تنها به برگزاری چند جشنواره و نمایشگاه کلیشه ای از صنایع دستی و غذایی و بازدیدهای دانش آموزی بسنده کردهاند.
علاوه بر این، میراث فرهنگی، هیچ جایگاهی در معادلات فرهنگی مردم ندارد، به عبارتی، نه در شادی مردم و نه در عزای آنها شریک است، و همین باعث شده تا تعلق خاطری بین مردم و میراث فرهنگی حاصل نشود و شهر از برنامهها و رویدادهای فرهنگی – گردشگری با مشارکت جوامع محلی به شکل قابل توجهی محروم بماند.
شوش با این نسخه از عقبماندگی و شلختگی، در روزهای اخیر، میزبان سفیر استرالیا بود، طبیعی است که خانم «لیندل جین ساکس» محو تماشای جاذبههای تاریخی و خدادادی شوش شده باشد، اما قطعا دیدن شهر شلخته، محروم و بدون امکانات گردشگری شوش، چشمهایش را خیره نکرده است.
انتهای پیام/