نویسنده: عارف شریفی صرخه
«مهماننوازی»، قدمتی به طول حیات «عرب» دارد، میراث زندهای که مردمش همواره به بهرهمندی از آن، مباهات و افتخار میکنند.
اهمیت این ویژگی اخلاقی در جامعه عرب به حدی است که در زمان پیش از اسلام، شبها آتش روشن میکردند تا چنانچه غریبهای وارد منطقۀ آنها شد، آتش را ببیند و به مهمانی آنها برود.
با ظهور اسلام «مهمان»، «حبیب خداوند» لقب گرفت تا بدین شکل، مهماننوازی در میان عربها، ارزش دینی و معنوی هم پیدا کند.
عربها تا به امروز «مهماننوازی» را میراث پدری و «مهمان» را هدیه خداوند میدانند، مهمانشان حتی اگر ناخوانده و سرزده باشد، با افتخار و گشادهرویی از او پذیرایی میکنند.
اما گاها میزبان در این مهمانیهای سرزده واکنشی متفاوت نشان میدهد که باعث مهمانگریزی میگردد.
در واقع این واکنشها استثنائاتی از بخل به شمار میروند که جامعه عرب در طول تاریخ همواره آنها را تقبیح کرده است.
«جاحظ»، نویسنده مشهور دوران عباسی، در کتابی با عنوان «بخلاء» به اینگونه نوادر میپردازد. وی در کتابش، طبقهای خاص و بخیل از جامعه آن دوره را به شکل داستانی مورد کنکاش قرار میدهد.
جاحظ در این کتاب، بخل را صفت غیرعرب معرفی و اشاره میکند که خصلت خساست پس از فتوحات اسلامی، بعضا به دلیل پیوند و ترکیب فرهنگی اقوام و نژادهای مختلف مشاهده شده و این رفتار باعث ایجاد پدیدهای به نام مهمانگریزی شده است.
با این مقدمه، در ادامه به سنتی میپردازیم که هدف از آن، صیانت از جایگاه مهمان و میزبان در برابر پدیده مهمانگریزی است، پدیدهای که اغلب به صورت ناخواسته باعث رنجش دو طرف مهمانی میشود.
این سنت «الموافجه» نام دارد که یکی از رسومات قبیله صرخه به شمار میرود. هدف از این سنت در مرحله اول، صیانت از کرامت و عزتنفس اعضای قبیله در مقابل مهمانگریزی است.
در زمان قدیم صرخه ایها به این فکر کردند که تنها مهمان نیست که باید مورد تکریم قرار بگیرد، بلکه میزبان نیز باید از این شرایط بهره مند شود، این باعث می شود عزت و کرامت مهمان هم حفظ شود به این دلیل که در مهمانیهای سرزده ممکن است خانواده میزبان شرایط پذیرایی از مهمان را نداشته باشند و متحمل زحمت شوند.
به طور کلی در فرهنگ عرب، مهمان سرزده، نوعی نعمت است و بسیار مورد تکریم قرار میگیرد اما از نظر صرخه ایها کرامت و بخشندگی نه تنها در مهمان نوازس است بلکه در میزبان نوازی نیز نهفته است، البته یک روایت قدیمی نیز در اشکل گیری این رسم نهفته است، روزی که یک مرد صرخه ای به صورت سرزده مهمان یکی از مردان قبیله دیگر شد اما در نهایت دید، این سرزدگی باعث زحمت خانواده شده است. در هر صورت او پس از ترک خانه میزبان، انگشت در گلوی برد و تمام آنچه را که میل کرده بود، بالا آورد و به سراغ قبیلهاش رفت.
وی بزرگان قبیله را جمع کرد و اتفاقی که افتاده بود را برای آنها گفت. بزرگان به نتیجه رسیدند تا برای حفظ کرامت و عزت نفس «مهمان» و همچنین معذب نشدن «میزبان»، از آن به بعد در مهمانی های سرزده، هیچ چیزی میل نکنند مگر آنکه غذا یا پذیرایی جدیدی صورت بگیرد که نشان دهنده تمکن آنها باشد.
آنها به این نتیجه رسیدند هر یک از اهالی قبیله صرخه که به صورت سرزده مهمان خانهای شد، در صورتیکه پیش از حضورش، غذا آماده شده بود، میل نمیکند و در پاسخ به تعارف کننده میگوید: «اتعیش، اموافجة=زنده و پاینده باشید – غیرمنتظره و ناگهانی است».
بدین ترتیب میزبان را ملتفت میکند که غذا یا هرگونه پذیرایی که به مقدار معینی آماده شده را میل نمیکند و اگر توانایی مهیا کردن پذیرایی وجود دارد، غذا یا پذیرایی جدید را میل میکند اما در غیر این صورت زحمتی بر میزبان تحمیل نمیکند چرا که هدفش از این مهمانی سرزده چیزی غیر از صرف غذاست.
اینگونه خیال مهمان راحت است که هم عزت و کرامتش حفظ شده و هم زحمتی بر میزبان و خانوادهاش تحمیل نکرده و به عبارتی آنها را غافلگیر و شرمنده نساخته است.
پس میتوان گفت، «الموافجه»، رفتار و سنت پسندیده ایست که موجب خرسندی خاطر و آسایش میزبان باشد لذا از نظر صرخهایها تنها پذیرایی، شرط مهرورزی و اکرام نیست بلکه عدم تحمیل بیش از وسع میزبان توسط مهمان، و جلوگیری از غافلگیری و شرمندگی نشانه اکرام و بخشندگی است.
لازم به توضیح است که مهمانی سرزده در نظام قبیله به دلیل ضرورت و اغلب با هدف تحکیم مودت و اخوت رایج بوده، هر چند گسترش مادیگرایی و شهرنشینی در حال حاضر این رفتار اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است.
قبیله صرخه از ساکنان بومی و محلی خوزستان است که در سرتاسر خوزستان و نیمه جنوبی عراق پراکنده بوده اما اغلبا در اهواز، غرب کرخه و بخش فتحالمبین از توابع شهرستان شوش متمرکز هستند.